سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گناهى که پس از آن مهلت دو رکعت نماز گزاردن داشته باشم مرا اندوهگین نمى‏دارد . [نهج البلاغه]

آماده ی مرگ

ارسال‌کننده : نورا حمید سرخه در : 91/6/3 12:7 صبح

اماده ی مرگ

صاحب دلی ، برای اقامه نماز به مسجدی رفت . نمازگزاران ، همه او را شناختند؛

پس ، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت.

نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوی او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست . بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.

آن گاه خطاب به جماعت گفت : مردم ! هرکس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! کسی برنخاست .

گفت : حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد! باز کسی برنخاست .

گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛

اما برای رفتن نیز آماده نیستید...




کلمات کلیدی :